فانوس ادب
وبلاگ ادبي سینا صارمی
چشم ها بارانی است باید از کوچه گذشت کوچه هایی روشن خاطراتی چه قشنگ پای هر بید بلند باید از عشق نوشت عشق را قاب گرفت لای شب بوها رفت نور را پیدا کرد باید آفتابی شد تا که ماه را فهمید پله پله طی کرد تا به خورشید رسید راستی تو که از کوچه عرفان و صفا می آیی؟ حرفی از لذت آزادی بود؟ عشق هم معنا داشت؟ تو که آنجا بودی؟ عشق کیلویی بود؟ آدمیّت هم بود؟ من که خود حیرانم در پس کوچه ی عشق و خودم می فهمم چشم ها بارانی است.
... مسکین باخرزی ... نظرات شما عزیزان: سه شنبه 1 مرداد 1393برچسب:چشم,چشم ها بارانی است, باران اشک,, اثری از سینا صارمی, سینا صارمی,مسکین باخرزی, :: 1:47 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان |
|
![]() |